معلم آزادگی

به نام خدا

مراکزتربیت معلم در دولت گذشه دوباره جان گرفت و شروع به کار کرد اما این بار نه به عنوان یک مرکز تربیت معلم بلکه به عنوان یک دانشگاه.اما متاسفانه هیچ برنامه ریزی دقیق و منسجمی برای آماده سازی زیر ساخت های مورد نیاز یک دانشگاه وجود نداشت. از همان ابتدا مسئولان دانشگاه کاملا سردر گم بودند و هیچ ثباتی در تصمیمات اتخاذ شده وجود نداشت.از امور آموزشی گرفته تا امور رفاهی و مالی و ...  . از ابتدای شرو ع به کار دانشگاه هر روز تصمیماتی گرفته شد که حد اکثر کمتر از شش ماه دوام داشت.

ممنوعیت استفاده از مدرس مرد برای خانم ها و یا بالعکس که در ترم نخست اعمال شده بود تا جایی که برخی از پردیس مجبور شدند از مدرسین با مدرک کارشناسی استفاده کنند.گنجاندن دروسی اضافه در برنامه درسی که قبل از پایان ترم این دروس حذف شدند.عدم وجود امکانات و تجهیزات لازم آزمایشگاهی برای رشته های علوم پایه که دانشجوها از انجام کوچکترین آزمایشات محروم ماندند.صادر نشدن کارت دانشجویی بعد از گذشت ۴ نیم سال.عدم دسترسی دانشجوها به منابع معتبر علمی و پایگاه های مقالات علمی.

صدور بخش نامه های پی در پی در خصوص مسائل مالی و کسر از حقوق دانشجوها که هنوز هم یک تصمیم قطعی و درست گرفته نشده.خوابگاه های غیر استاندارد. عدم دسترسی دانشجوها ی اکثر پردیس ها در فضای دانشگاه به اینترنت .عدم تخصیص بودجه کافی برای انجام فعالیت های فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و ... .

اینها همه تنها بخش بسیار کوچکی از مشکلات دانشگاه فرهنگیان است.حال در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا دولت گذشته به آینده دانشگاه فرهنگیان فکر کرده بود؟آیا برنامه ریزی های لازم انجام شده بود ؟ آیا برای تصمیم گیری از کارشناسان مربوط نظر خواهی شده بود؟ آیا زیر ساخت های ذهنی و فیزیکی ایجاد شده بود؟

البته فکر میکنم جواب همه این سوال ها کاملا واضح است و آن هم اینکه دولت هیچ برنامه از قبل تعیین شده ای برای بازگشایی دوباره مراکز تربیت معلم به عنوان دانشگاه فرهنگیان نداشته است‌.همین امر سبب شد تا مشکلات بسیاری در این دانشگاه برای دانشجوها به وجود آید تا جایی که دانشجوها از حداقل امکانات محروم ماندند. همین مشکلات نیز سبب شد تا دانشجوها شور و انگیزه اولیه خود را از دست بدهند و دانشگاه به دبیرستانی بزرگ تبدیل شود. دید نگرش دانشجو ها به دانشگاه و همچنین وزارت آموزش و پرورش تغییر کرد و بسیاری از آنها نقشه تلافی را در ذهن خود می پرورانند تا بعد از پایان زمان تحصیل و در زمانی مناسب به جبران روزهای طلایی عمرشان که در این دانشگاه هدر رفته است خسارتی بر آموزش و پرورش وارد سازند.

اینجاست که باید بگوییم دولت گذشته با تاسیس دانشگاه فرهنگیان بدون برنامه ریزی و بدون آماده سازی زیر ساخت های لازم فکری و فیزیکی و تربیت چندین هزار معلم ناراضی بزرگترین ضربه را بر نظام آموزش کشور وارد کرد که ممکن است صدمات جبران ناپذیر بسیاری را به دنبال داشته باشد.

ای کاش مسئولین کمی بیشتر به این دانشگاه توجه کنند چرا که معلم یکی از اصلی ترین نقش ها را برای تغییر فضای جامعه جهت بهبود شرایط و رسیدن به وضعیت مطلوب را دارد.معلم است که آینده سازان کشور را می سازد.اگر این معلم خوب تربیت نشود حکم آن خشت اولی را دارد که کج قرار گیرد .معمان معماران روح و ذهن انسانها هستند و اگر این معماران کوتاهی کنند یا اشتباهی از آنها سر زند انسانیت است که ضربه می خورد.

امید است است از اینجای کار به بعد با همت مسئولین فضای فکری و فرهنگی و همچنین جو حاکم بر دانشگاه فرهنگیان تغییر کند و روند مثبت و رو به رشدی را دنیال کند.

یاعلی

سجاد اشتری


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 18 آبان 1393برچسب:دانشگاه فرهنگیان,احمدی نژاد,دولت,آموزش و پرورش, :: 23:33 :: توسط : سجاد اشتری

 

به نام خدا

خدا را شاکرم که بر بنده حقیرش لطف کرد و اجازه داد تا در محرمی دیگر در مجلس عزای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) حاضر شوم.

اما خدایا...

به من بفهمان که امام حسین (ع) بی خدایش هیچ است. به من بفهمان امام حسین (ع) بخاطر بندگیش در مقابل تو بود که عزت پیدا کرد.به من بفهمان سینه زدن و اشک ریختن بر زخم های امام حسین (ع) و اهل بیتش بی یاد تو و بی بندگی هیچ است.به من بفهمان بیشتر از آنکه بر زخم های حسین بگریم بر بی معرفتی خودم گریه کنم که امام زمانم را تنها گزاشته ام.خدایا به من فهم بده تا درک کنم امام حسین (ع) را دعوت کنندگانش سر بریدند. به من فهم بده تا هر روز چون کوفیان نشوم و بر صورت امام زمانم سیلی نزنم.به من درک بده به جای آنکه آبرو بریزم و گناه کنم و بر قطعه قطعه شدن پیکر علی اکبر بگریم ، او را بشناسم،غیرت و مردانگیش را درک کنم. خدایا به من توان بده به جای آنکه بنشینم بر دستان بریده ابوالفضل العباس (ع) گریه کنم ، پیروش شوم و در راهش قدم بردارم و راه و رسم برادری را در کلاس دانشگاه کربلا مشق کنم. به من بفهمان امام حسین را بی غیرتی مدعیان غیرت سر برید.

خدایا به من بفهمان وظیفه ام تنها گریه بر زخم های شهدای کربلا نیست چرا که آن زخم ها در مقابل زخم هایی که بر دلشان نشست هیچ است.خدایا به من بفهمان وظیفه ام دیوانه وار بر سر و سینه زدن نیست.

خدایا از تو میخواهم به من کمک کنی تا در این محرم فرق میان شور و شعور را درک کنم.دعا می کنم در این محرم به جای آنکه سیل اشک در چشمانم جاری سازی طوفانی از معرفت در دلم راه بیاندازی که اگر قطره اشکی در چشمانم جاری می شود از روی معرفت باشد. خدایا دعا میکنم به من معرفت دهی تا درک کنم زخم گلوی امام حسین (ع) کوچکترین زخم او بود.

یاعلی    

التماس دعا 

سجاد اشتری

 

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 3 آبان 1393برچسب:محرم,امام حسین (ع), :: 22:19 :: توسط : سجاد اشتری

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان معلم آزادگی و آدرس sajjadashtari.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته تا پس از تایید نمایش داده شود.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 4978
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1